معنی بی درنگی، فوریت، بی واسطگی، بی فاصلگی، مستقیم و , بی واسطه بودن، اگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز, معنی بی درنگی، فوریت، بی واسطگی، بی فاصلگی، مستقیم و پ بی واسطه بودن، اگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز, معنی fd bcj;d، tmcdت، fd mاsz;d، fd tاwg;d، ksتrdk m , fd mاszi fmbj، ا;اid، pqmc vij، fbdid، rcf [mاx, معنی اصطلاح بی درنگی، فوریت، بی واسطگی، بی فاصلگی، مستقیم و , بی واسطه بودن، اگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز, معادل بی درنگی، فوریت، بی واسطگی، بی فاصلگی، مستقیم و , بی واسطه بودن، اگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز, بی درنگی، فوریت، بی واسطگی، بی فاصلگی، مستقیم و , بی واسطه بودن، اگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز چی میشه؟, بی درنگی، فوریت، بی واسطگی، بی فاصلگی، مستقیم و , بی واسطه بودن، اگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز یعنی چی؟, بی درنگی، فوریت، بی واسطگی، بی فاصلگی، مستقیم و , بی واسطه بودن، اگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز synonym, بی درنگی، فوریت، بی واسطگی، بی فاصلگی، مستقیم و , بی واسطه بودن، اگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز definition,